🖋
#خرده_افاضه_ها
#ارزش_گذارى_عمر
بلأخره هرچیزی باید مؤلفهای برای ارزشگذاری داشته باشد.
هر وقت حرف از « ارزشگذاری » میشود، اذهان عمومی ناگزیر متوجه ارزشگذارىِ بورس و سهام و بازار و شرکتها میشود. اما هرچه درباره « ارزشگذاری عمر » جستجو کردم جز ارزشگذاریِ قراردادهاى بیمهی عُمر، از چنگِ جناب “گوگل” عایدم نشد، که نشد.
تا وقتی چنین در بند گرداب بیفرجام مسائل اقتصادی هستیم، چه باید گفت!
این “عمر”،”حیات”، “زندگانی”، “زاد”، “سن” ، مگر فلسفهی بودنش، فلسفهی ارج نهادن بر آن نیست؟
اصلا روابط آدمی دچار معجزهای لایعقل میشود با این ترفند شگرف. وقتی برای ثانیهای از این ساعتِ کوکیِ عمر هم دلت میتپد و جزوِ غنایم زندگانی به حساب میآوری او هم برایت عزیزتر میشود و خودش را فراختر در اختیارت میگذارد.
اصلا وقتی دیگران بدانند که تو برای این لحظه از روز، زمان برای خوردن آب معین کردهای، و مصمم روی کارهایت هستی، دیگر نمیگویند؛ « آب دستته بذار زمین و بیا ». بلکه اگر جرأتِ جسارتى هم یافته باشند، میگویند:
« شرمنده که مصدع زمان شریفِ جرعهنوشیتان شدم. اگر زحمتی نباشد و برنامههایتان دچار اختلال نشود، چند ثانیهای از عمر عالیقدرتان را در اختیار ما نیز بگذارید »
نخندید!
بلکه باور کنید همینطور میشود. و اگر شما از زمانِ ارجمند خودتان برایشان خرج کنید، بهای رابطهتان بالا میرود. آن وقت حتى از زمانى که در اختیارشان قرار مىدهید نهایت استفاده و بهرهوری را به کار میگیرند تا حس از دست رفتن ثانیههایتان را نداشته باشید و از بودن در کنارشان خاطرهی مساعدی حاصل کنید. تا بازهم ساعاتی از عمر گرانقدرتان را به ایشان اختصاص دهید.
اینکه همیشه در دسترس باشید و دائما در خدمتگذاری حاضر، محال است بگویند که فلانی فردی بسیار سخاوتمند است و همیشه در مهربانی حاضر. حالا اگر بگویند هم صرفا مقابل رویتان هست.در قفایتان چنین نیست.
بلکه اگر بسیار هم در حقتان لطف و عنایتی روا دارند میگویند همیشه بیخ گوش آدم است تا اگر خیری رساند چندبرابرش را بستاند!
باور نمى کنید؟ امتحان کنید.
براى هر لحظه از زندگیتان برنامهای دقیق مدون کنید. کار، تحصیل، رسیدگی به خانواده، مطالعه، عبادت، نوشتن، ورزش، تفریح و برنامههای شخصیتان را چنان در ۲۴ ساعت روز بگنجانید که جایی برای بحثهای بیهوده و وقتگذرانیهای بیهدف و بدون بازده نماند.
أصلا هم در این کار از حد اعتدال خارج نشوید ها، منظورِ نویسنده، خودکشی به سبک ژاپنیها نیست که برای خوردنِ غذا هم وجدان کاریشان مجالی ندهد.
بلکه از تکتک لحظههایتان لذت کافی را ببرید و اطرافیانتان را هم از این لذتها محروم نسازید. اما قدر ثانیههایتان را هم برای خود و هم برای دیگران مشخص کنید و با این کار جلوی توقعات بیجایی هم که شاید گریبانگیر اوقاتتان باشد بگیرید.
بیدلیل نیست که «شهریار» می گوید:
در آن مکان که جوانى دمى و عمر شبى است
به خیره مى طلبی عمر جاودانى را
ز گنج وقت نوایى ببر که شبرو دهر
به رایگان برد این گنج رایگانى را
گاهی پیش میآید که به محض دچار شدن در یک رابطهی عاطفی، هوش و حواس از سرمان کوچ میکند. حتی با کمال رضایت از حد بیپایان سخاوتمندیمان در صرف کردن زمان برای طرف مقابل، قید هرچیز جز این نوبرانهی تازه رسیده را میزنیم.
آن وقت زندگی و درس و خواب و خوراک و آینده برایمان، گذران وقت با این موجود تازه یافتهمان میشود. توقعات این عالیجناب هم که بالا رفت، مگر میشود حتی اگر روزی سنگی مبارک از آسمان بر سر عقل ناهوشیارمان نازل شد و خواستیم به خودمان بیایم، بیاییم؟
حالا که دیگران را عادت به صرف تمامِ وقتمان دادهایم، باید قطره قطره زمانمان را از ایشان طلب کنیم که قطعا بدون پرداخت یکسری بهاها هم نخواهد بود.
باری منزلت ثانیهها را چنان منزلت شخصیتی کاریزماتیک که شما را ذوب در خودش میکند ، حفظ کنید و بیشترین بها را صرف عمر گرانقدرتان کنید.
به قول سهرابِ سپهردرنوردیده که مىگوید؛
زندگی مجذور آینه است
زندگی گل به توان ابدیت
زندگی ضرب زمین در ضربان دل ما
زندگی هندسه ساده و یکسان نفسهاست...
زندگی تر شدن پی در پی
زندگی آب تنی کردن در حوضچه اکنون است
رخت ها را بکنیم
آب در یک قدمی است
توصیهی این خردهافاضه، خواندن کامل این شعر لطیف هست. شعری که حالِ خوش را میهمان که نه، میزبان قلبتان میکند و این احوال نیک را براى تمام جهان به ارمغان میآورد.
اصلِ ارزشگذارىِ عمر، اصلِ کشفِ بهترین حسِ اکنون است.
پىنوشت (۱): حالا نیایید بگویید سهراب کجا سپهر رادر نوریده. بلکه تمامی اهالی ذوق و ادب، سپهر را در عوالم رویا در نوردیدهاند.
پینوشت (۲): همین الان کاغذ و قلمی به دست بگیرید و مؤلفههای ارزشگذاریِ عمرتان را مشخص کنید و به دیگران هم بنمایانید!
#تبلور_مهر