🪞
قاصدک اى تنِ تو وصلهی نور
قاصدک ای همه طنازی و شور
تو بگو از وطن آینهها
تو بگو از سفر ثانیهها
تو بزن سازِ سماع، تو بزن سوزِ سکوت
و برقصان دلمان را به نوای خنکِ چلچلهها؛
که گرفتند قنوت، در میان تپش صاعقههای ملکوت
قاصدک جان تو بگو آینهها برگردند
چهرهها تاریکاند، چشمها بس نگران
سایهها را به اسارت بردند، پاسبانهای غبار
تو بگو آینهها برگردند
رنگ زیبای عقیق را گرفتند گرو
این دهانها خشکاند
صیقلِ آینه را میخواهند
که بنوشند؛
و منشور بلند آدمی را
به جویی، خرمن مویی نفروشند
#تبلور_مهر
🪞