▫️

 

گفته بودم، چند شبى‌ست که هراسِ مرگ، از من گریخته ؟!

 

گفته بودم که دلم آغوش بر بالِ بلند و نمدینِ او گشوده؟

 

من که دیگر هولِ فرجامِ عمل هاى بدم را هم ندارم.

 

چون که دارم یاد مى گیرم پاىِ هر کاری که کردم، بى بهانه، بى طلبکارى بایستم.

 

و به پاىِ آنچه نکردم، با طنابِ دارِ سرزنش هایم با نوایى سرد و آرام نمیرم!

 

راستش را بخواهى؛ من دلم قرص است؛ 

چون؛ قاضىِ روزِ قضا " مِهرَبان " است ! 

آرى او مطلق ترین " مِهر " است !

 

 

 

#تبلور_مهر