💟

 

 

خیالِ عشق زد به سرم،روانشناسان گفتند؛

تو عاشقِ خود باش و در پىِ غیر مرو!

 

گُلى به شانه زدم،

جرعه آبی به چهره‌ی غبار زده ام.

 

دوان شدم زِ پى عشق و آینه اى یافتم که رو در رو بود.

نگاه به چشمانِ دلفریبش کردم،

چه هیز بود و سپید چشمانش.

چرا نگاهِ مرا با نگاه پاسخ مى‌داد؟

 

در آینه‌های رودر رو ، می‌دیدمش هزار تو در تو !

همان نگاه....

داشت بیشتر می‌شد...

زِ ترسِ هیزىِ چشمش زدم شکست؛ کو در کو ...

 

و خاتمه‌‌ی ماجرا چنین شد و بگذشت؛

خیالِ عشق زِ سرم، هزار موى در مو...

 

#تبلور_مهر

💟